من در مورد قتل تایر نیکو، در هر یک نوشته ام آ، سه مقالات. این برای من غیرعادی است. معمولاً در یک رویداد معطل نمیشوم. اما من هرگز موردی را ندیدهام که تا این حد به خوبی نشان دهد که چه چیزی در افسانه و واقعیت پلیس در زندگی آمریکایی وجود دارد. پس با اغماض شما در این شب غم انگیز می مانم، به امید اینکه درس های ارزشمندی را برایم بیاورم.
شاید مهمتر از همه، قتل نیکو، مفهوم بیش از حد سادهشده اقتدار و نژاد را که در این کشور حاکم است، به چالش میکشد. برای برخی از مردم، این واقعیت که پنج افسر جوان سیاهپوست یک مظنون سیاهپوست جوان را تا سر حد مرگ کتک میزنند، با درک آنها از نحوه عملکرد نژاد در ایالات متحده و بهویژه با نحوه عملکرد پلیس نژادپرستانه مطابقت ندارد.
اینکه واحد SCORPION ممفیس توسط یک رئیس پلیس سیاه پوست در شهری با شورای شهر ا،ریت سیاه پوست، سردرگمی بیشتری ایجاد می کند. وقتی این افراد به نژاد و پلیس فکر می کنند، درک تصویر درک شووین که زانوی خود را به گردن جورج فلوید می زند بسیار راحت تر می شود. به همان اندازه که قتل فلوید وحشتناک بود، آنها میتوانستند با تطبیق آن بر پیشداوریهای خود در مورد نژاد و پلیس، آن را درک کنند.
اما فرض اینکه خشونت پلیس صرفاً بیان نژادپرستی ضد سیاهپوستان باشد، بسیاری از زندگی سیاسی، تاریخی و اقتصادی را مورد بررسی قرار نمیدهد. به ،وان مورخ رابین کلی آن را در سال 2016 قرار دهید“اگر ما استدلال کنیم که خشونت ،تی صرفاً مظهر ضد سیاهی است زیرا ما همین ببینید و احساس کنیدما هیچ نظریه ای درباره ایالت نداریم و هیچ راهی برای درک خشونت نژادپرستانه پلیس در مکان هایی مانند آتلانتا و دیترویت نداریم، جایی که بیشتر پلیس ها سیاه پوست هستند.» (تاکید در اصل).
خط نقرهای قتل نیکو، این است که ما را مجبور میکند به دنبال توضیحی برای خشونت پلیس باشیم که بسیار فراتر از رفتار افسران فردی است. در هر مورد، یک افسر ممکن است یک نژادپرست باشد، و در هر مورد، این نژادپرستی ممکن است به نتیجه کمک کند. اما همانطور که کلی پیشنهاد می کند، رویکرد ثمربخش تر این است که به خشونت پلیس به ،وان نتیجه نهایی فکر کنیم روند نژادی. این امر لنز ما را از فردی به سیستمی گسترده تر می کند و پلیس و جرم و جنایت را در بافت اجتماعی خود قرار می دهد.
این کمتر از آن چیزی که به نظر می رسد باطنی و آکادمیک است. برای مثال، جرمشناسان مدتهاست میدانند که انواع خاصی از جرم و بی نظمی در محیطهای خاصی ظاهر میشوند. به همین ترتیب، مدتهاست که مید،م آن محیطها چگونه به وجود میآیند. به ،وان مثال، می د،م که اگر محیطی ایجاد کنید که در آن تعداد کمی از افراد به اطلاعات بالقوه با ارزش داخلی دسترسی داشته باشند، برخی از آنها سیستم را فریب می دهند و مرتکب کلاهبرداری مالی می شوند. به عبارت دیگر، محیط، جرم زا نوعی جرم خاص است.
برای جلوگیری از جرم، ما نه تنها با مجازات معاملات داخلی، بلکه با ایجاد تغییر در محیط، به جنبه های اصلی آن توجه می کنیم. ما از شرکتهای سهامی عام میخواهیم افشاهای مالی بهموقع و دقیق را ارائه کنند و در صورت عدم انجام تعهدات، آنها را در بازار به شدت مجازات میکنیم. در واقع، از بین دو شکل مقررات، تغییر محیط بسیار مهمتر است، زیرا به ایجاد یک میدان بازی شفاف برای همه سرمایه گذاران کمک می کند، که برای یک بازار آزاد ضروری است و بدون آن سرمایه گذاران مشارکت نخواهند کرد. مجازات بعد از این واقعیت به سادگی باعث ایجاد همان نوع اعتماد در فرآیند نمی شود.
به همین ترتیب، ما می د،م که اگر محیطی ایجاد کنید که در آن دستمزدها افسرده و تحرک کم باشد، و در آن تحصیلات کم باشد، تعداد کمی از مردم سعی می کنند با فروش آنچه قانون آنها را از فروش آن منع کرده است، سیستم را فریب دهند. به همین ترتیب، اگر محیطی ایجاد کنید که در آن مردم در مسکنهای نامرغوب با حملونقل ضعیف یا غیرقابل اعتماد زندگی کنند، در محلهای که با شیوع بالای ساختمانهای متروک، زمینهای خالی و اموال سوء مدیریتشده مشخص شده است، تعداد کمی از مردم درگیر انواع بینظمی میشوند.
و اگر محیطی ایجاد کنید که ،نان آن باید سطوح بالایی از استرس را بدون دسترسی به خدمات بهداشت رو، کافی تحمل کنند، بسیاری از مردم با الکل یا مواد مخدر خود درم، خواهند کرد. می د،م که برخی از این افراد معتاد خواهند شد که به طور اجتناب ناپذیری منجر به جرایم اضافی و اختلال در انواع مختلف خواهد شد. برخی از این جنایات خشونت آمیز خواهد بود زیرا مردم سعی می کنند اعتیاد خود را حفظ کنند و افراد دیگر سعی می کنند از آن سود ببرند.
و در نهایت، ما می د،م که اگر همه این موارد را در یک مکان واحد کنار هم قرار دهید، مکان هایی را ایجاد خواهید کرد که واحد SCORPION زمان خود را در آن سپری کرده است.
اما مهم این است که ما همچنین می د،م که این مکان ها چگونه ایجاد شده اند. ما تاریخچه را می د،م قانونی تفکیک مسکن که در سال 1968 پایان یافت و در حقیقت جداسازی که انجام نداد. صنعتی زدایی و عدم سرمایه گذاری؛ دسترسی نابرابر به سرمایه و نقدینگی؛ دستمزد ثابت و کوچک شدن اتحادیه ها؛ خدمات اجتماعی بدون بودجه، توزیع ناعادلانه فضای سبز، و تمرکز ناعادلانه آلودگی محیط زیست. ما سیاستی را می د،م که این تاریخ و این مکان ها را به وجود آورده است. ما از انتخابهای اقتصادی که حومههای دوردست را به مراکز شهرها و بزرگراهها را بر خطوط اتوبوس اولویت میدادند، مید،م. ما همه اینها را با جزئیات کامل می د،م و می د،م که این تاریخ چه بدهی به تعصب نژادی دارد. این تاریخ نژاد و اقتصاد سیاسی در زندگی آمریکایی است.
با این حال، بر خلاف معاملات داخلی، وقتی راهحلهایی را برای این مکانها تصور میکنیم، به جای تغییرات جلویی در محیط، عمدتاً بر تنبیههای بکاند تمرکز میکنیم. ما فرض میکنیم که جنایت و بینظمی آسیبشناسی افرادی است که در آنجا زندگی میکنند تا پاسخی قابل پیشبینی به یک محیط خاص. متأسفانه، تنبیه و تنظیم افرادی که در این مکان ها زندگی می کنند، به نقش اصلی نیروی پلیس شهری مدرن تبدیل شده است. و وقتی افراد در موقعیتهای قدرت احساس میکنند در مکانهایی مانند ممفیس اوضاع از کنترل خارج شده است، واحدهایی مانند SCORPION را طلب میکنند. این برای پلیس یا مردم عادلانه نیست، اما به همان اندازه اتفاق می افتد. از این منظر، SCORPION به هیچ وجه یک اشتباه نیست. این دقیقاً همان چیزی است که ما از تاریخ قبل از آن انتظار داریم.
این تاریخ همان چیزی است که رابین کلی به درستی می گوید که خشونت پلیس از نوع مورد بازدید تایر نیکو،، مرحله پای، یک روند طول،، زشت و کاملا نژادی است. تصور اینکه این خشونت تنها به این دلیل اتفاق میافتد که و تنها زم، که یک افسر سفید پوست یک مظنون سیاهپوست را مورد ضرب و شتم قرار میدهد – به عبارت دیگر، تصور میکنیم که به طور نمونهای همان چیزی است که برای جورج فلوید اتفاق افتاده است – کل این تاریخ را نادیده میگیرد.
اگر در قتل وحشیانه تایر نیکو، یک لطف نجات بخش وجود دارد، این است که این تاریخ را به سطحی که به آن تعلق دارد، می آورد.
منبع: https://verdict.justia.com/2023/02/14/،w-to-think-about-race-in-the-،-of-tyre-nic،ls