هوش مصنوعی نمی تواند رویا ببیند. نمی تواند مثل یک شاعر بنویسد.
اما می تواند یک B بگیرد و این همه چیز را تغییر می دهد.
من در دانشگاه کرنل در شمال ایالت نیویورک تدریس می کنم. هر پاییز، من گروه جدیدی از دانشجویان را با پیچیدگی سیستم حقوقی کیفری آشنا می کنم. من سالها در ک، تدریس کردهام، و طبق استانداردهای کرنل، این ک، بزرگ است. این بیشتر یک تفسیر در مورد علاقه دانشجویان است تا هدایای استاد. امروزه بسیاری از دانشجویان به شدت به پلیس، تعقیب قضایی و زندان اهمیت می دهند – ی،ی به عدالت و برع، آن اهمیت می دهند – و این چیز خوبی است.
اما آنها به نمرات نیز اهمیت می دهند. زیاد. برای برخی از آنها، بسیار زیاد است.
در جایی مانند کرنل، ا،ر دانش آموزان آزمون دهندگان عالی اما نویسندگان متوسطی هستند. بنابراین، من هرگز به آنها آزمایش نمی دهم. من آنها را وادار به نوشتن می کنم. زیاد. برای برخی از آنها، بسیار زیاد است. دانشآموزی که در امتحان شرکت میکند ممکن است متفکر متفاوتی باشد، اما اولی مطمئناً دومی را تضمین نمیکند و آنها با خوب شدن در اولی به دومی تبدیل نشدند.
دانش آموزان کرنل می توانند حقایق سرسختانه در مورد حبس دسته جمعی را بیاموزند. آنها میتوانند تاریخچه پلیس شیشههای ش،ته، توقف و جستوجو، و جنگ با مواد مخدر را به خاطر بسپارند. آنها می توانند داستان هایی در مورد فوق شکارچیان و سلول انفرادی ارسال کنند. و می توانند آن را در طول یک امتحان زمان بندی شده تکرار کنند. کار بزرگی – آنها می توانند همه این کارها را در دبیرستان انجام دهند.
چیزی که آنها باید بیاموزند این است که چگونه انتقادی اما دلسوزانه با دنیای پیچیده و عصب، درگیر شوند. برای اندازه گیری یک استدلال، آن را به سمت بیرون برگرد،د و مفروضاتی را که ترجیح می دهند پنهان بمانند و افسانه هایی که ترجیح می دهند بدون چالش باقی بمانند، آشکار کنید.
و مهمتر از همه، آنها باید این حقیقت دشوار اما از نظر اخلاقی فوری را درک کنند که در حالی که برخی از مردم کارهای هیولایی انجام داده اند، هیچ هیولایی وجود ندارد، و بسیاری از رنج های جهان را می توان در اغواگری جستجو کرد که برخی از ما کمتر از انسان هستند. -و بدتر از آن، اینکه من یا شما می تو،م به طور قابل اعتمادی ما را از آنها جدا کنیم.
در یک ک، بزرگ، تنها راه توسعه این مهارت ها، مبارزه با کلام نوشته شده است. دانش آموزان باید از نزدیک مطالعه کنند، آزادانه بحث کنند و عمیقاً تأمل کنند. بعد باید بنویسند. با قلم (ضرب المثل) در دست، آنها باید هر دو طرف مغز – یا بهتر است، سر و قلب – را تمرین دهند تا نه صرفاً حقایق خالی، بلکه تصور خود را از جامعه خوب، جامعه ای عاقلانه اما شایسته، در میان بگذارند. امن اما درست، امن اما رایگان.
هدف این تمرین این نیست که آنها به «پاسخ» برسند، گویی تنها یک راه برای درک، به ،وان مثال، قو،ن ولگردی یا پلیس نقطه داغ وجود دارد. درعوض، این است که آنها شروع به درک اینکه چگونه و چرا در ایالات متحده دستیابی به چیزی که ما آن را عدالت می نامیم بسیار دشوار است.
اما این تنها بخشی از هدف من است. من همچنین از آنها می خواهم که مهارت های خود را به ،وان نویسنده توسعه دهند. ساختن چیزی که نه تنها واضح و مستقیم است، بلکه زنده و زنده است. چیزی که خود را از ، مکنده بزرگی که هر روز آنها را احاطه می کند رها می کند و به ظرافتی نزدیک می شود که با زبان ،یسی امکان پذیر است.
از آنها می خواهم که ک، من را ناامید و عصب، و همچنین پرشور و الهام بخش ، کنند. آنها از قبل می خواهند دنیا را تغییر دهند. من از آنها می خواهم ابزارهای اخلاقی و فکری مورد نیاز خود را برای انجام کار بسازند.
ChatGPT از آنها میخواهد که B بگیرند. حداقل اگر چیزی بخواهد میخواهد.
من اخیراً به چت تکلیفی دادم. از آن خواستم مقاله ای هفت صفحه ای درباره اجاره دادن به محکومین بنویسد، سیستم کار زندان که عمدتاً در ج، در اوا، سال 18 استفاده می شد.هفتم و اوایل 19هفتم قرنها، زم، که زندانهای ،تی عمدتاً زند،ان سیاه پوست را به ،وان منبع نیروی کار ارزان به شرکتهای خصوصی اجاره میدادند. اجاره محکومان دوره ای است که کمتر مطالعه شده است که پیوند پایدار در این کشور بین نژاد، اسارت و پول را روشن می کند. من همین سوال را پاییز گذشته از شاگردانم پرسیدم.
چت یک مقاله B را در 90 ث،ه نوشت. نمی توانم بگویم که خیلی خوب بود، اما اگر صادق باشم، نمی توانم بگویم که می توانم آن را از چیزی که ممکن است یک دانش آموز بنویسد متمایز کنم. به اندازه کافی واضح بود. از نظر گرامری صحیح است. در مورد آنچه که ما از ماشینی انتظار داریم که نوشتههای موجود را برای ایجاد یک ف، نزدیک ترول میکند: پاسخگو اما الهامبخش نیست. و با بهتر شدن چت، B به A تبدیل خواهد شد.
و این پایان است. به ناچار زم، فرا خواهد رسید، احتمالاً حدود ساعت 11:00 در یک شب زمست،، زم، که دانش آموزی که دو روز نخوابیده است اما باید در یک ساعت مقاله ارسال کند، تصمیم می گیرد که چت B به اندازه کافی خوب است. بله، برنامههای شناسایی وجود دارد، اما ظاهراً تعدادی از مثبتهای کاذب را برمیگردانند، و هوش مصنوعی را در جایی که فقط HI وجود دارد، پیدا میکنند که آنها را بیفایده میکند.
آن دانش آموز هرگز با چالش پیچیده ناشی از جنایت در یک دموکراسی مبارزه نخواهد کرد. آنها هرگز مهارت های تحلیلی خود را تقویت نمی کنند یا صدای اخلاقی خود را تمرین نمی کنند. آنها هرگز زیبایی زبان را نمی آموزند.
اما بدتر از آن، چون آن دانشجو وجود دارد، آن را برای بقیه ،اب می کنند. ای کاش دانش آموزان به نمرات اهمیت نمی دادند، اما اهمیت می دهند. و هنگامی که مشخص شد که می تو،د ساعت ها مبارزه کنید و یک B صادق دریافت کنید، یا یک دکمه را فشار دهید و یک A غیر صادقانه اما غیرقابل شناسایی دریافت کنید، بازی تمام می شود.
دیدن پوشش نقره ای که این ابر تاریک را می پوشاند سخت است، اما اگر وجود داشته باشد، ظهور هوش مصنوعی مرگ درجه ها خواهد بود. نفسم حبس نمیشه…
منبع: https://verdict.justia.com/2023/05/12/chat-got-a-b