دسته‌ها
اخبار

آموزش حقوق در هنرهای لیبرال در دوره ترامپ | آستین صراط | حکم


روز شنبه، دونالد ترامپ در جریان تظاهرات خود در واکو، تگزاس یک پتک لفاظی گرفت به سیستم قضایی آمریکا او و متحدان MAGA خود در کنگره با کاشت بذر تردید در مورد یکپارچگی انتخابات. می خواهند تضعیف کنند هر چه آمریکایی ها به نهادهای قانونی ما اعتماد داشته باشند.

سی ان ان در گزارش خود از این تجمع یادداشت، بدون شواهد، ترامپ بارها این تحقیقات را تلاش‌هایی با انگیزه سیاسی برای ممانعت از نامزدی ریاست‌جمهوری 2024 خود توصیف کرد. ترامپ به حامیان خود گفت که «تخلفات دادست، ابزار جدید آنهاست و آنها مایلند از آن در سطوحی استفاده کنند که قبلاً در کشور ما سابقه نداشته است». او چندین تحقیق در حال انجام در مورد رفتار خود را “چرند” خواند و مدعی شد که دادستان هایی که آنها را “سرسپردگان” حزب ملی دمکراتیک می دانند.

او از حامیانش خواست که جلوی آنها را بگیرند و گفت: “ما نباید به آنها اجازه دهیم که در انتخابات دیگری که ابزار دیگری در جعبه ابزار خود دارند، شرکت کنند.”

وقتی سخنر، ترامپ را تماشا کردم، عمیقاً از آن ناراحت شدم اقتدارگرایی آشکار بلکه یادآور یکی از چالش های پیش روی معلمان حقوق در هنرهای آزاد است. به این فکر کردم که اگر دانشجویی از من بپرسد که آیا دادستان ها با برنامه سیاسی ای که ترامپ به آنها نسبت می دهد کار می کنند، چه می گویم.

البته، سخنر، Waco ترامپ تنها آ،ین ،مت از جنگ مداوم او علیه حاکمیت قانون است. مجله نیویورک تایمز در سال 2018 نوشته استآقای ترامپ در تلاش برای دفاع از خود در میان پیچ و تاب پرونده‌های حقوقی و تحقیقاتی که شامل خود، دستیاران و همکارانش می‌شود، مستقیماً مردم و فرآیندهایی را که اساس اجرای عدالت در کشور هستند تضعیف می‌کند.

وقتی ترامپ با هدفش جور در می‌آید، از آمریکایی‌ها می‌خواهد که دادستان‌ها و قضات را باور کنند بازیگران سیاسی هستند و چیزی جز بازیگران سیاسی نیستند. او از حامیانش می خواهد که باور کنند که اتهامات مربوط به نقض قانون توسط مخالفان سیاسی او از روی پارچه ساخته شده است.

ترامپ به خانه راند این نکته در روز شنبه: “من بی گناه ترین مرد تاریخ آمریکا هستم.”

یک نظرسنجی هفته گذشته انجام شد حاکی از که پیام رئیس جمهور سابق در مورد سلاح شدن قانون برای اه، سیاسی طنین انداز است، اما فقط تا حدی. پنجاه و چهار درصد از پاسخ دهندگان گفتند که سیاست عامل این پرونده جنایی است که اکنون توسط هیئت منصفه بزرگ منهتن در حال بررسی است. جای تعجب نیست که 80 درصد جمهوری خواهان این دیدگاه را در مقایسه با 32 درصد دموکرات ها تایید ،د.

با این حال، 70 درصد از پاسخ دهندگان و نیمی از جمهوری خواهان نیز گفتند: «قابل باور بود که ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 2016 خود به بازیگر فیلم بزرگسالان استورمی دنی، به دلیل سکوتش در مورد یک رابطه ، ادعایی، پول پرداخت کرد.» تعداد کمی کوچکتر، 62 درصد، معتقد بودند که ترامپ سوابق تجاری را جعل کرده و برای سرپوش گذاشتن بر آن مرتکب کلاهبرداری شده است.

همین نظرسنجی یافت که “[n]از هر ده آمریکایی یک نفر (88 درصد) موافق هستند که دونالد ترامپ فراتر از قانون نیست، از جمله 94 درصد دموکرات ها، 89 درصد از جمهوری خواهان و 79 درصد از مستقل ها. 85 درصد از آمریکایی ها می گویند اگر دونالد ترامپ قانون را زیر پا بگذارد، باید محاکمه شود، از جمله 94 درصد از دموکرات ها، 79 درصد از مستقل ها و 80 درصد از جمهوری خواهان.

این نمای دوپارچه از رابطه بین قانون و سیاست نشان دهنده سطحی شگفت انگیز و اطمینان بخش از پیچیدگی در میان مردم آمریکاست.

علمای حقوق به طرق مختلف سعی در کشف این ویژگی داشته اند. به ،وان مثال، نوشتن در سال 2018 در طول جلسه تایید قاضی برت کاوانا، استاد حقوق دانشگاه ییل، امی کاپچینسکی استدلال کرد، «در یک نظام دموکراتیک، قضات به همان شکلی که سیاستمداران سیاسی هستند، سیاسی نیستند. آنها باید همه ،، که می آیند را بشنوند. دلیل بیاورید؛ یک اصل جه، را بیان می‌کنند – آنها سیاست را تغییر می‌دهند و استدلال جه،‌کننده را تولید می‌کنند.

یا، به ،وان دانشمند علوم سیاسی، کیت بابی آن را قرار می دهد“قانون برای اه، مختلفی تنظیم شده است: از یک سو، قانون توسط افراد ذینفعی که سعی در حل مشکلات خود دارند، به خدمت گرفته می شود. و از سوی دیگر، قانون در ساختاری عقل، شکل می گیرد تا به «داستان حکومت» م،ایی بدهد. قانون در هر دو ثبت به طور همزمان عمل می کند، حتی اگر آنها به جهت های ناسازگار اشاره کنند.

شیطنت‌های ترامپ، تقویت آن پیام را مهم‌تر از همیشه کرده است. این کاری است که معلمان حقوق در هنرهای آزاد هر روز انجام می دهند.

با مطالعه کاتالوگ تقریباً هر کالج یا دانشگاه در ایالات متحده، خواننده معمولی ممکن است به این نتیجه برسد که مطالعه حقوقی در هنرهای لیبرال در حال رونق است. آنها دوره های بی شماری را خواهند یافت که در آنها حقوق نقش برجسته ای دارد – به ،وان مثال، قانون اساسی، روند قضایی، مردم شناسی حقوق، فلسفه حقوق، حقوق و اقتصاد، حقوق و ادبیات – در سرتاسر برنامه درسی هنر و علوم پراکنده شده است. از نظر تاریخی، رشته‌هایی مانند علوم سیاسی، جامعه‌شناسی و فلسفه، به ،وان چند مورد، فضایی را برای بررسی حقوق فراهم کرده‌اند.

این بدان م،ی است که تعداد بیشتری از دانش آموز، که در طول دوره لیسانس خود در مورد حقوق یاد می گیرند، بیشتر از ،، هستند که برای ادامه تحصیل در یک دانشکده حقوق قدم می گذارند. کنسرسیوم برنامه های کارشناسی حقوق و عدالت که در سال 2003 تأسیس شد، اکنون ده‌ها و ده‌ها کالج و دانشگاه را فهرست می‌کند که رشته‌های تحصیلی یا ،دسالان را در رشته‌های حقوقی ارائه می‌دهند و تعدادی مکان با دپارتمان‌های مطالعات حقوقی مستقل.

و تدریس حقوق در هنرهای آزاد سابقه طول، دارد.

در اوایل سال 1887، دانشگاه ییل یک دوره تحصیلی تأسیس کرد “برای ،، که قصد ورود به هیچ شغل فعال یا حرفه ای را ندارند، اما می خواهند با سیستم های سیاسی و حقوقی ما و قو،نی که بر اساس آنها اداره می شوند، آشنایی بیشتری ،ب کنند.”

در سال 1894 وودرو ویلسون گفت، ما به افراد عادی نیاز داریم که ضرورت قانون و استفاده درست از آن را به خوبی درک کنند تا در قبال محدودیت‌های آن بی‌حوصله باشند.» او ادامه داد که کارکرد یک دوره کالج در حقوق این است که به دانشجویان بیاموزد «قانون چیست، چگونه به وجود آمد، شکل آن چه رابطه‌ای با ماهیت آن دارد، و چگونه به جامعه رشته و قدرت می‌دهد…».

در طول دهه 1920، دانشگاه جان هاپکینز مؤسسه ای برای مطالعات حقوق ایجاد کرد به مطالعه غیرحرفه‌ای حقوق اختصاص داده شده است تا بتوان عملکرد قانون را درک کرد، نتایج آن را ارزیابی کرد و توسعه آن را با پیشرفت‌های پیچیده زندگی مدرن هماهنگ‌تر کرد.

در سال 1956، گزارش کنفرانس هاروارد نتیجه گیری که “[t]مطالعه حقوق – نه به ،وان یک آموزش حرفه ای، بلکه به ،وان یک آموزش انس، یا آزادانه، می تواند ذهن دانش آموزان را غنی کند.

دو دهه بعد، گزارش کمیته مشورتی مرکز حقوق در دانشگاه ماساچوست بر اهمیت آموزش حقوق در هنرهای آزاد تاکید کرد. گفته می‌شود، «مجموعه‌ای از دانش منسجم درباره کارکردهای اجتماعی و پیامدهای نهادها و فرآیندهای قانونی وجود دارد…[that amounts] به فراتر از مطالعه فراحرفه ای حقوق؛ این خود یک شرکت علمی جدید است. . . . یک رشته علمی کاملاً جدید و گسترده‌تر با قانون و نظام‌های حقوقی در هسته آن.»

تحصیل حقوق در هنرهای آزاد اه، تقویت مهارت های دانش آموزان به ،وان خوانندگان، به ،وان مفسران فرهنگ، و به ،وان شهروند، که در آن چیزی که ارسطو نوعی حکمت عملی می دانست، دانشی که فراتر از درک نظری به کنش مدنی و اخلاقی گسترش می یابد، آموزش دیده اند. برای درک مطالب قانونی، دانش آموزان باید عادات خواندن دقیق را ایجاد کنند و توانایی های تفسیری، تخیلی و تحلیلی خود را تقویت کنند.

درک آن مواد مست،م توجه زیاد، توانایی دیدن چگونگی ساخت استدلال ها و تمایل به تصور احتمالات متناوب است. از آنجا که حقوق مربوط به حل و فصل اختلافات است، از دانشجویان حقوق دعوت می‌شود تا استدلال‌های اخلاقی و درک متنی خود را در زمینه‌ای که باید تصمیم‌گیری شود و غالباً باید زور اعمال شود، آزمایش کنند.

البته چنین یادگیری به خودی خود نمی تواند آمریکا را از دست ترامپ نجات دهد.

اما این مک، است که دانشجویان می توانند در مورد سیاست های حقوقی و حقوقی بیاموزند قدرد، که اگرچه قانون به طور کامل از سیاست جدا نیست، اما برخلاف ترامپ، کاملاً تحت تأثیر آن نیست. همانطور که بابی به درستی بیان می کند، “سیستم حاصل نه علیرغم تضاد بین عمل ابزاری و اصل بی طرفانه، بلکه به این دلیل که این تناقض با قانون برای افرادی که توسط آن اداره می شوند سازگار است.”


منبع: https://verdict.justia.com/2023/03/27/law-tea،g-in-the-liberal-arts-in-the-t،p-er،